روایت شده از ابوحمزه ثمالى که از زاهدین اهل کوفه و مشایخ آنجا بود گفت دیدم حضرت امام زین العابدین علیه السلام را که وارد مسجد کوفه شد و آمد نزد ستون تکبیرى گفت که جمیع موهاى بدن از دهشت آن راست ایستاد و گفت که چون آن حضرت نماز گذاشت گوش کردم شنیدم لهجه پاکیزه تر و دلرباتر از او.
منبع:کتاب داستانها و حکایتهاى مسجد
تالیف غلامرضا نیشابورى
نقل شده که در مسجدالحرام نماز مى خواند ولى یک جا نمى خواند، بلکه در مواضع و نقاط متعدد و مختلف انجام مى داد.کسى به او گفت : اى ابوامیه این چه کارى است که مى کنى ؟
چطور یکجا نمى ایستى ؟او در جواب گفت : من این آیه کریمه را قرائت کردم که (یؤ مئذ تحدت اخبارها) اکنون مى خواهم که این مواضع مختلف براى من در روز قیامت گواهى دهند.
ادامه مطلب ...
ابن خلکان در تاریخ خود در شرح حال ابن سینا بزرگ حکیم و دانشمند معروف مى نویسد:
و کان اذا اشکلت علیه مسالة توضا و قصد المسجد الجامع و دعا الله عز و جل ان یسهلها و یفتح مغلقها له
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
دو همسایه ، که یکى مسلمان و دیگرى نصرانى بود، گاهى با هم راجع به اسلام سخن مى گفتند.مسلمان که مرد عابد و متدینى بود آن قدر اسلام توصیف و تعریف کرد که همسایه نصرانیش به اسلام متمایل شد، و قبول اسلام کرد.
ادامه مطلب ...