بهترین عمل

بشتابید به سوی بهترین کارها

بهترین عمل

بشتابید به سوی بهترین کارها

دنیا مسجدى را از نماز دور کرد

فقر و ناراحتى سعد که یکى از صحابه پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله است وى را وادار کرده بود که همیشه در ردیف دوم با حضرت نماز مى خواند و مرتب عرض ارادت مى کرد و به دنبال آن نیازمندیهاى خود را به عرض مى رساند.

فقر و ناراحتى سعد که یکى از صحابه پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله است وى را وادار کرده بود که همیشه در ردیف دوم با حضرت نماز مى خواند و مرتب عرض ارادت مى کرد و به دنبال آن نیازمندیهاى خود را به عرض مى رساند.

پیغمبر صلى الله علیه وآله به او وعده مى داد که امیدوارم روزى بشود به لطف خداوند تو بى نیاز شوى .

روزى جبرئیل نازل شد و دور هم به حضرت داده ، عرض کرد یا رسول الله این مبلغ را به سعد داده و او را امر بفرمائید، به تجارت بدون سرمایه ممکن نیست .دو درهم را به او لطف کردند او شروع کرد به تجارت کردن و کم کم سرمایه او زیادتر شد.

هر چه مى خرید دو برابر مى فروخت ؛کارش به جائى رسیده بود که یک دکان درب مسجد گرفته بود، اموالى فراوان جمع نمود و مشغول معاملات کلى گردید.

گاهى که بلال اذان مى گفت و مردم را براى اداء فریضه الهى دعوت مى کرد و رسول خدا صلى الله علیه وآله به مسجد مى آمدند، نماز خوانده بر مى گشتند؛او را مى دیدند که مشغول کار است و به نماز حاضر نشده است .مى فرمودند: اى سعد دنیا تو را زیاد مشغول کرده است .

عرض کرد یا رسول الله ، چه کنم که نه شریک دارم و نه شاگرد.متاعى مى فروختم به نسیه ، که باید پولش را بستاند.به این ترتیب اگر به نماز مسجد حاضر شوم ، تاءثیر فراوانى در کارم پیدا شده و ضرر کلى متوجه من خواهد شد. پیامبر صلى الله علیه وآله از این حالت سعد بسیار متاءثر شدند ساعتى گذشت جبرئیل نازل شد و عرض کرد یا رسول الله ، خداى تعالى به غم دل شما مطلع شده و به جهت غفلت سعد از عبادت ؛شما کدام حال وى را دوست دارید؟حالت سابق وى یا حالت امروز او را فرمود: حال گذشته او که به نماز حاضر شده و به یاد خدا بود و از نظر من با ارزش ترین اوقات او بود.

عرض کرد: پس آن مبلغى که به او دادید پس بگیرید.وقت ظهر شد پیغمبر صلى الله علیه وآله براى نماز به مسجد آمدند، در دکان سعد که مشغول کار بود و دقیقه اى از معاملات غفلت نمى کرد، ایستاده و فرمودند: امکان دارد دو درهم تقدیم کنم . فرمود: همان دو درهم ما را بس است .

دو درهم را به حضور پیغمبر خدا تقدیم نمود. حضرت از مقابل دکان او گذشتند و رفتند. روزگار وضع زندگى او را چنان عوض کرد که هر چه به هزار درهم مى خرید، مى فروخت به پانصد درهم ، به طورى که باگذشت زمان ؛به مدت کوتاهى دچار پریشانى و بدبختى شد.باز گشت پشت سر پیغمبر شکل و قیافه سعد دیده مى شد و هر سه وقت نمازش را در اجتماع مسلمین اداء مى کرد.


منبع:کتاب داستانها و حکایتهاى مسجد
تالیف غلامرضا نیشابورى

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد